هـــفـــت شــــهــــر عــــــشـــــق

هـــفـــت شــــهــــر عــــــشـــــق

هفت شهر عشق را عطار گشت ، ما هنو ز اندر خم یک کو چه اییم
هـــفـــت شــــهــــر عــــــشـــــق

هـــفـــت شــــهــــر عــــــشـــــق

هفت شهر عشق را عطار گشت ، ما هنو ز اندر خم یک کو چه اییم

وفاداری

مرد مست به خانه آمد

آنقدرمست بودکه گلدان قیمتی که زنش به آن خیلی علاقه داشت را ندید و به گلدان خورد و گلدان شکست

پیش خودش گفت حتما زنم فردا واسه گلدون کلی داد و بیداد میکنه همونجا خوابش برد ...

صبح که ازخواب بیدارشد یادداشتی را روی یخچال دید:عزیزم صبحونه موردعلاقتو روی میزچیدم الانم رفتم بیرون تابرای ناهار مورد علاقت چنتا چیز بخرم دوست دارم عشقم...

مردباتعجب ازپسرش پرسید این یادداشته مامانته؟ چرامامانت ناراحت نشده

پسر گفت دیشب که مست بودی مامان بغلت کرد بذارتت روتخت توعالم مستی     گفتی :

خانم به من دست نزن من متاهلم...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.