هـــفـــت شــــهــــر عــــــشـــــق

هـــفـــت شــــهــــر عــــــشـــــق

هفت شهر عشق را عطار گشت ، ما هنو ز اندر خم یک کو چه اییم
هـــفـــت شــــهــــر عــــــشـــــق

هـــفـــت شــــهــــر عــــــشـــــق

هفت شهر عشق را عطار گشت ، ما هنو ز اندر خم یک کو چه اییم

خودت باش

چقدر هفتاد یا هشتاد سال کم است برای دیدن تمام دنیا !!!

برای بودن با تمام مردم دنیا!!!
چقدر حیف است که من میمیرم و غواصی در عمق
اقیانوس ها را تجربه نمیکنم !!!
میمیرم و حداقل یکبار زمین را از روی کره ماه نمیبینم !!
دلم میخواست چند کلیسا معبد و مسجد بزرگ جهان را
میدیدم !!!
و دلم میخواست یکبار هم که شده از ارتفاعی بلند پرواز
میکردم !!
دلم میخواست های من زیادند ،
بلندند ،
طولانی اند ،
اما مهمترین دلم میخواست های من این است که :
انسان باشم ، انسان بمانم و انسان محشور شوم !!!
چقدر وقت کم است تا وقت دارم باید مهر بورزم ، وقت
کم است باید خوب باشم !!! مهربان باشم!!!
و دوست بدارم همه ی زیبایی ها را !!!
می گویند : انسان های خوب به بهشت میروند،
اما منمیگویم،
انسان خوب هر جا که باشد ، آنجا بهشت است
تو مهربان باش، بگذار بگویند :
ساده است؛
فراموشکار است؛
زود میبخشد .
سالهاست دیگر کسی در این سرزمین، ساده نیست ...
اما تو تغییر نکن !
تو خودت باش و نشان بده
آدمییت هنوز نفس میکشد ...